شهیدمصطفی چمران
02 تیر 1397 توسط نقشبند بازار نو
✍ یک شب در تنهایی همانطور که داشتم مینوشتم، چشمم به یک نقّاشی ? که در تقویمی چاپ شده بود، افتاد.
یکی از نقّاشیها زمینهای کاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی، شمع کوچکی? میسوخت که نورش در مقابل این ظلمت، خیلی کوچک بود.
زیر #نقاشی به عربی شاعرانهای نوشته شده بود:
?«من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک، فرق ظلمت و #نور و حق و باطل را نشان میدهم و کسی که دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود».
آن شب، تحت تاثیر این شعر و نقّاشی خیلی گریه کردم.
هنوز پس از گذشت این مدّت، نمیتوانم نهایت حیرتم را در اوّلین برخورد با #شاعر آن شعر و نقّاش آن تصویر درک کنم. او کسی نبود جز
« #مصطفی #چمران »… .
✍ راوی : #غاده #همسر_شهید_چمران (رک. کتاب نیمه پنهان ماه)?