دوستان یادتونه هنوز چند روز بیشتر نمی گذرد از زمانی که با رمضان،با ماه رحمت نجوا نمودیم واز بدی ها وبی وفاییهای خویش گفتیم!!!
باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض، ای ماه بی مثال!
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود.
جفا کردم، از تو وفا دیدم.
دیده به رویت بستم و ابواب عفو به رویم گشودی و عاشقانه سفیر رحمت دلدارمان شدی.
اشک انابه و لهیب دل و التهاب نگاهم ببین و ببخشای و سلام صمیم مرا دوباره پذیر و نامه ی ضیافت از من دریغ مدار!
تو رسول نگار و عشوه ی عرش و کرشمه ی احسان حبیب من و بشارت عنایت اویی.
ای ماه دلارای صائمان، رمضان!
به سراچه ی قلب غریبم خوش آمدی!
مهجوری من از راه فائزین قدر، حرمان هماره من است و دلجویی تو می جویم.
حال که روزها ولحظات پایانی را طی می کنیم بیندیشیم که آیا باز هم شرمنده وخجل هستیم!!؟
آیا باز هم غفلت نمودیم!؟شیطان که در غل وزنجیر بود!!؟؟
پس چگونه به دام او فتاده ایم؟
وشاید کنون مسیر حق می رویم وقرار است بعداز این ماه عزیز….!!!
نه رحیما به درگاهت عذر تقصیر آورده ایم ومی دانیم که دوری از درگاه تو ای عزیز ؛
جزندامت به همراه نخواهد داشت پس بپذیر